کتاب سرود کریسمس

درباره کتاب

سرود کریسمس در دسامبر ۱۸۴۳ منتشر شد، یعنی همان زمانی که سنت‌های قرون وسطایی کریسمس پیوسته رو به افول گذاشته بودند و این داستان گرمابخش دیکنز نقطهٔ عطفی به شمار رفت. در کریسمس ۱۸۵۲، وقتی دیکنز خواندن نسخه‌های کوتاه‌شده‌ای از آن را برای مخاطبان تحصیل‌کرده و درعین‌حال طبقهٔ کارگر آغاز کرد، اهمیت این کتاب دیگر کاملاً تحکیم شد. کتاب به‌موقع برای ایام کریسمس منتشر شد، در ۱۹ دسامبر و در ۲۲ دسامبر ۶۰۰۰ نسخه از آن به فروش رفت. این کتاب توانست در تمام طبقات جامعه محبوب شود. چارلز دیکنز در این داستان، همچون آثار دیگرش، بشردوستی عمیق خود را آشکار کرده است. او در تمام زندگی‌اش تلاش کرد تا وجدان عمومی جامعه را علیه شرایط اسف‌بار زندگی تهیدستان به‌ویژه وضعیت غیرانسانی کودکان کار در بریتانیا بشوراند و با اقداماتش و فراهم‌آوردن امکان آموزش برای این کودکان وضعیت آن‌ها را بهبود بخشد. سرود کریسمس بزرگداشت روحی است که باید بر این ایام جشن‌وسرور حاکم باشد. این کتاب داستان اتفاقاتی است که برای اسکروج پیر پیش می‌آید. او که از کریسمس متنفر است، در ایام کریسمس به افراد زیادی آسیب می‌رساند و همین موضوع باعث می‌شود با ارواح دیدار کند. ارواح هولناکی که هر کدام داستانی برای او نقل می‌کنند.

خلاصه ای از کتاب

اسکروج خیلی خسیس بود. گناهکار پیری که خیلی حریص و طمع‌کار بود! مثل سنگ چخماق که هیچ فلزی با برخورد با آن جرقه‌ای تولید نمی‌کند، سخت و برّنده بود. آدمی مرموز، تودار و منزوی بود. از سرمای درونش صورت پیرش یخ زده، بینی نوک‌تیزش بی‌حس، گونه‌هایش پرچین‌وچروک، راه‌رفتنش دشوار، چشمانش سرخ ولب‌های باریکش کبود شده بود. موقع صحبت هم با صدایی خشن و حالتی زیرکانه حرف می‌زد. انگار شبنمی سرد روی سر، ابروها و چانهٔ لاغرش را پوشانده بود. همیشه و همه‌جا این سرما را به همراه داشت؛ حتی چلهٔ تابستان هم دفترش سرد بود و کریسمس هم یک درجه گرم‌تر نمی‌شد. گرما و سرمای بیرون تأثیر چندانی روی اسکروج نداشت. نه گرمی هوا به او گرما می‌بخشید و نه هوای سرد به سرمای او می‌افزود. بادی با شدتی بیش از او نمی‌وزید و برف و بارانی مصمم‌تر از او نمی‌بارید. هوای نامساعد و طوفانی هم نمی‌توانست او را از پا درآورد. شدیدترین برف و باران و تگرگ هم فقط به‌این‌دلیل می‌توانستند به برتری خود به او ببالند که سخاوتمندانه می‌باریدند اما، اسکروج هرگز سخاوتی از خود نشان نمی‌داد.

نوع کتاب
نجات آب
از کتیبه تا کتاب
کتاب زیبا صدایم کن نوشته فرهاد حسن زاده
فرهنگ نامه مشاغل
هویج پالتو پوش
ای میهن من ایران
امپراتور کوتوله ی سرزمین لی لی پوت
آرزوی سوم